سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ طنز کاکتوس

 

دنیا را بران که محبّت دنیا، کور و کر و لال می کند و سرفرازان را خوار . [امام علی علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?کاکتوس

یکشنبه 85/12/20  ساعت 10:0 صبح

درد مشترک

درد مشترک

 

ارژنگ حاتمی

من و خروس هر دو

یک درد مشترک داریم

هر دو پی مرغیم و نمی یابیم

هر دو از کم یابی مرغ نالانیم

و خسته از این همه گشتن

 

خروس می خواهد

پیدا کند یاری برای تمام عمر

و من می خواهم

تنها یک شب با شکمی سیر سر بر بالین بگذارم

 

من و خروس می گردیم

گرسنگی آزارم می دهد

نگاهی به چهره نه چندان معصوم خروس می کنم

به راستی مزه ی خروس با مرغ فرقی می کند؟!

چرا این فکر تا الآن به ذهنم نرسیده بود ...

کارد را بر می دارم

خروس ناباورانه من را می نگرد ...

 

دیگر من و خروس آن درد مشترک را نداریم!

 


نظر شما( )
?کاکتوس

یکشنبه 85/12/20  ساعت 9:59 صبح

بله برون گوسفندی

«رویانا» دومین گوسفند شبیه سازی ایران و خاورمیانه که هم اکنون 5 ماه دارد، چهار ماه دیگر بالغ می شود و محققان به دنبال جفت مناسب برای این موجود شبیه سازی شده هستند.

از مخاطبان عزیز تقاضا می شود چنانچه گوسفندی مناسب سراغ دارند معرفی نمایند

راستی بله برون را متجرمان چه می گویند؟... Yes-Out ؟!


نظر شما( )
?کاکتوس

یکشنبه 85/12/20  ساعت 9:58 صبح

وقایع اتفاقیه

وقایع اتفاقیه !

ابوالفضل زرویی نصرآباد

عمه ای صد ساله دارم من،
شوهرش پنجاه سالی پیش از این مرده است
بعضی از بدخواه مردم نیز می گویند:
او ز دست کارهای عمه ام، بیچاره سم خورده است !
***
عمه ام سربار خرج بنده در این عهد وانفساست.
زندگی اندر جوارش، سخت و طاقت سوز و جانفرساست !
آی مردم !
در شما آیا جوان ساده ای خام و مجرد نیست ؟
***
عمه ام شاید زمانی دختری شیرین زبان بوده است.
شاید آن ایام
بر خلاف گفته بدخواه مردم، مهربان بوده است !
حال آیا باز هم او را نمی خواهید؟!
***
چند روزی پیش،
عمه ام شکوا کنان می گفت:
آخ ملاجان ! « من اینجا بس دلم تنگ است »«1»
پس پریشب مادر مشدی رجب می گفت:
بین صغری خانم و حاجی حسن جنگ است
بحثشان روی « هوو » و « صیغه » و این چیزها بوده !
من نمی دانم که آیا راست می گویند،
این که بعد از این برای مردها عقد و نکاح و صیغه اجباری است؟!
گر چنین باشد برای من
از میان خواستگاران، شوهری باب پسند خویش پیدا کن !
خیر بینی، خیز و قفل بسته بخت مرا وا کن ! »
***
گویم: « آخر عمه جان ! اینها که می گویی
شایعاتی بی پر و بی پاست
عمه ام در حرفش اما، سخت پابرجاست !
پس جوابش می دهم این سان:
« عمه جان ! آیا گمان داری برایت خواستگاری هست؟!»
می دهد پاسخ:
گر کنی بالا برایم دست،
« آری ! هست !!
آری ! هست !! »

پاورقی:
«1»- از آنجا که عمه بنده کتابهای مرحوم اخوان ثالث را زیاد می خواند، احتمال می دهیم این بیت را از ایشان الهام گرفته باشد.
***



نظر شما( )
?کاکتوس

سه شنبه 85/12/15  ساعت 3:40 عصر

با عرض معذرت ا زمحمدعلی بهمنی

با عرض معذرت ا زمحمدعلی بهمنی

 امید مهدی نژاد

خورشیدم و شهاب قبولم نمی کند
سیمرغم و عقاب قبولم نمی کند

محمد علی بهمنی


خورشیدم و شهاب قبولم نمی کند
جمشیدم و رباب قبولم نمی کند

آلوده ام، کسی به پشیزم نمی خرد
بو می دهم، گلاب قبولم نمی کند

از آن طرف به دسته دستم نمی رسد
از این طرف رکاب قبولم نمی کند

میدان فاطمی به مسیرم نمی خورد
میدان انقلاب قبولم نمی کند

از بس سرم پر است ز انواع فکر و ذکر
بالش برای خواب قبولم نمی کند

با اینکه بندبازترین جماعتم
اما خلیل عقاب قبولم نمی کند

ریشم مرا ز موضع تهمت نجات داد
بانوی بدحجاب قبولم نمی کند

ای دل! بخور فلافل اصغر کثیف را
وقتی چلوکباب قبولم نمی کند


نظر شما( )
?کاکتوس

سه شنبه 85/12/15  ساعت 3:32 عصر

با اجازه برادر حافظ شیرازی

با اجازه برادر حافظ شیرازی
علیرضا قزوه

ز بس تلویزیون گوید از آن چشم و از آن ابرو
گرفتارم میان بیست سی میلیون کمان ابرو

شده چشمان مطرب چارتا وقتی که می بیند
حدیث شیخنا چشم است و ذکر روضه خوان ابرو

ز دست شاعران هر چیز ناممکن شود ممکن
شب مهتاب بالا می رود از نردبان ابرو!

یکی هوهوکشان سر می کشد یک شیشه گیسو را
یکی مست است با نوشیدن یک استکان ابرو

پسرها مثل دخترها بزک دارند و آرایش
ببین مانند مرجان کرده نازک کامران ، ابرو

جوان اصفهانی دوست دارد چشم شیرازی
خود شیراز وارد می کند از اصفهان ابرو

شبیه هر چه را دارند می سازند در دنیا
بخر از این دکان چشم و بخر از آن دکان ابرو

جوانان وطن مان ساختند از کود ، برق و گاز
پزشکان وطن مان ساختند از استخوان، ابرو

ببین سریال های سینمایی را که دریابی
در این دوران چرا این قدر دارد آب و نان ابرو!

پی ادغام چندین سازمان دیشب شنیدم من
یکی شد سازمان چشم هم با سازمان ابرو!

عجب ابرو پرانی می کنند این پیرزن ها هم
زن حاجی به حاجی گفت حاجی! یک تکان ابرو !

در این اوضاع هردنبیل بنویس "آش کشک و دوغ "
نمی پرسد کسی داری چه می خوانی بخوان "ابرو"!


نظر شما( )
?کاکتوس

سه شنبه 85/12/15  ساعت 3:28 عصر

آب سنگین!

آب سنگین!
علیرضا قزوه

دو دوبیتی طنز در راستای کشف آب سنگین و استحصال آن در بلاد اراک:

(۱)

فلفل هند و سس چین می خوریم

گاهی از آن گاهی از این می خوریم

بعد از این صبحانه و شام و ناهار

کیک زرد و آب سنگین می خوریم

(۲)

هر چه درویش از تبرزین می خورد

شیخنا از کیسه دین می خورد

بعد عمری تازه ما فهمیده ایم

خضر هم از آب سنگین می خورد


نظر شما( )
?کاکتوس

سه شنبه 85/12/15  ساعت 3:25 عصر

هزار دست پر از خواهشند

 

هزار دست پر از خواهشند
سعید بیابانکی

خدا کند که بهار رسیدنش برسد
شب تولد چشمان روشنش برسد

چو گرد بر سر راهش نشسته ام شب و روز
به این امید که دستم به دامنش برسد

هزار دست پر از خواهشند و گوش به زنگ
که آن انارترین روز چیدنش برسد

چه سال ها که در این دشت خوشه چین ماندم
که دست خالی شوقم به خرمنش برسد

بر این مشام و براین جان چه می شود یارب
نسیمی از چمنش بویی از تنش برسد

خدای من دل چشم انتظار من تا چند
به دوردست فلک بانگ شیونش برسد

چقدر بر لب این جاده منتظر ماندن
خداکند که از آن دور توسنش برسد


نظر شما( )
?کاکتوس

سه شنبه 85/12/15  ساعت 3:21 عصر

شهرامیه

شهرامیه!
سعید بیابانکی

مرغ از قفس و پرنده از دام گریخت
دزدانه و بی صدا و آرام گریخت
بهرام که گور می گرفتی همه عمر !
از گور در آ ببین که شهرام گریخت !


سخت است دراین زمانه خیام شدن
یا از پی صید گور بهرام شدن
خواننده شدن که اوه....خیلی سخت است
سهل است ولی یک شبه شهرام شدن !


نظر شما( )
?کاکتوس

سه شنبه 85/12/15  ساعت 3:12 عصر

شعر طنز 2

با عرض معذرت از قیصر امین پور
امید مهدی نژاد



این ترانه بوی نان نمی دهد

بوی حرف دیگران نمی دهد

قیصر امین پور












این ترانه بوی نان نمی دهد

از قدیم همچنان نمی دهد



نان همیشه توی سفره است، پس

پشت سفره بوی نان نمی دهد



این خبر تکان دهنده است لیک

آن خبر مرا تکان نمی دهد



بانک وام ازدواج می دهد

لیک وام زایمان نمی دهد



کلّه پز عدالتش صحیح نیست

مغز می دهد، زبان نمی دهد



هر که دل به دست این سپرده است

لاجرم به پای آن نمی دهد



منطقاً قبول هم نمی شود

هر کسی که امتحان نمی دهد



روزگار با تمام ما بد است

دسته هم به دستمان نمی دهد



هیچکس برای ارتقای تو

چار پلّه نردبان نمی دهد



نردبانی از قضا اگر دهد

نردبانِ رایگان نمی دهد



نردبان خوب را کرایه کن

از کسی که او گران نمی دهد



یک سوال خوب: وقت فوتبال

رادیو چرا اذان نمی دهد؟



هیچ کنگره برای این غزل

سکّه ای به دستمان نمی دهد


نظر شما( )
?کاکتوس

سه شنبه 85/12/15  ساعت 3:7 عصر

!!اخبار علی دایی

علی دایی چهار جلسه محروم شد
شبکه ورزش ایران -- 
کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال عصر روز دوشنبه "علی دایی " سرمربی و بازیکن تیم سایپا را چهار جلسه و "شیث رضایی" بازیکن تیم پرسپولیس را یک جلسه از شرکت در تمامی مسابقات محروم شد.

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

علی دایی نقره داغ شد! -بازتاب -- 

سرمربی و بازیکن تیم فوتبال سایپا تهران به دلیل درگیری با بازیکن تیم پرسپولیس تهران 4 جلسه از همراهی تیم خود محروم شد. به گزارش فارس، مسئولان کمیته انضباطی در پایان جلسه امروز در خصوص تخلفات صورت گرفته در بازی تیم های پرسپولیس و سایپا احکام خود را صادر کردند.

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 دایی: از این حکم ظالمانه به فیفا شکایت می کنم! -
بازتاب -- 
سرمربی و بازیکن تیم سایپا در اعتراض به رای صادره از سوی کمیته انضباطی گفت: از این حکم ظالمانه به فیفا شکایت می کنم. 

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 سایپا بدون من هم قهرمان می شود - ایران اکونومیست -- 

علی دایی دقایقی پس از اعلام حکم کمیته انضباطی و محرومیت چهار جلسه ای اش گفت: این ظالمانه ترین حکمی بود که می توانست اعلام شود

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

مدیرعامل باشگاه سایپا : به فیفا شکایت نمی کنیم - خبرگزاری ایرنا -- مدیرعامل باشگاه فرهنگی ، ورزشی سایپا تهران گفت این باشگاه در خصوص رای کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال درباره " علی دایی " به فدراسیون بین المللی فوتبال / فیفا / شکایت نخواهدکرد.


نظر شما( )
   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

روزه گرفتن بعضی ها ...!
لباس فرم
هدفمند کردن یارانه ها
طنز نوروزی
مونتاژیات ادبی !
آنفولانزا
دوبیتی طنز
انواع پیغامگیر… گوش کنید!!
مجموعه شعر طنز...8
مجموعه شعر طنز...7
[عناوین آرشیوشده]

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

218608

بازدید امروز

4

بازدید دیروز

33


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

وبلاگ طنز کاکتوس

 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

بهار1388
زمستان1387
پاییز 1387
بهار1387
پاییز1386
تابستان1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1388
پاییز 1388

 لینک دوستان

با هم بخندیم ولی به هم نخندیم!!!
طنز نوشته های من
از قلم اندیشه تراوش می کند
یادداشت های من
کوراب
بازتاب نفس صبحدمان
حسین پناهی
دست نوشته های پراکنده من
شبکه علمی کشور

اشتراک